روزی سوداگری بغدادی از بهلول سئوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم ؟
بهلول جواب داد : آهن و پنبه .
- ۰ نظر
- ۲۳ دی ۹۲ ، ۱۱:۵۶
روزی سوداگری بغدادی از بهلول سئوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم ؟
بهلول جواب داد : آهن و پنبه .
روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.
گفتگوی بهلول با مرد عرب !! بهلول روزی با عربی همراه شد.
داستان بهلول اب انگور
روزی یکی از
دوستان بهلول گفت:
ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟
بهلول گفت: نه!
پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم،
آیا حرام است؟
بهلول گفت: نه!
پرسید: پس چگونه است که
اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی
آن را بنوشیم حرام می شود؟….