نیش خند

سلام به رفقای من یه نیشخند بزنید بعد برید...

نیش خند

سلام به رفقای من یه نیشخند بزنید بعد برید...

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۴ ب.ظ

الاق ناجی

                                                           
در روزگاران قدیم مردی با زن خود دعوا کرد واز ان به بعد الاق ان مرد دیگر با ان مرد نمیساخت و تا مرد را میدید رم میکرد.
یکروز مرد دیگر نتوانست خود را کنترل کند و الاق را با یک تیر خلاص کرد.
ان مرد تمام سرمایه خود را داد تا الاق دیگری را خرید این الاق هم با او نمیساخت .
روزی فرا رسید و مرد مشغول جر و بحث کردن با زن خود بود که ناگهان الاق نعره کنان وبا سرعت زیاد می اید و محکم به زن میخورد وزن را میکشد .
از ان به بعد مرد بزرگترین خریدار و فروشنده الاق های وحشی شد و تا اخر عمر خود هیچ زن دیگری را اختیار نکرد و تنها مونس او ان الاقی شد که زن مرد را کشته بود.

  • مهدی رضایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی